وقتی نام فیلم کشورم را خواند در سکوت تمام به یاد گل زدنهای شبانه لیورپول که جام قهرمانان را پشت سر میگذاشت به هوا پریدم و شادی کردم. بعد هم منتظر ماندم تا انتخاب صحنه انتخابی فیلمنامه توسط برگذارکنندگان مراسم را ببینم. برام جالب بود که صحنه بازی دختربچهی زن خدمتکار با شیر اکسیژن پدر نادر را انتخاب کرده بودند. بعضی از منتقدان قوائد کهنه سید فیلد را روی سر اصغر میزدند که براساس آنها نمینویسد. جدایی با کاندیدا شدن در بخش فیلمنامه به عنوان سومین فیلم غیر انگلیسی زبان تاریخ 84ساله جشنواره باید دهان منتقدان «تنها سیدفیلد خوانده» را بسته باشد. بههرحال این اتفاق برای من مثل گل زدن به تیم حریف یا قهرمان شدن تیمم در جامجهانی بود و متاسفم برای جامعهای که نمیداند هر شهروند خود یک قهرمان است و سعی میکند با قهرمان سازی کاذب در مقابل این اتفاق واکنشی مانند ملی شدن نفت یا به دست آوردن استقلال ملی از خود نشان بدهد. از طرفیهم میدانم فردا حسودها زیرآب فرهادی را میزنند و آرمانگراها شروع به بتسازی از ایشان را میکنند.
از این حرفها گذشته با اجازه آقای فرهادی میخواهم این جایزه را به فیلمهایی تقدیم کنم که شاید میتوانستند پیش از جدایی برنده اسکار بشوند اما شاید به چند دلیل نشدند. اول از همه آن دسته از فیلمهایی که اجازه اکران پیدا نکردند. میدانیم که شرایط پذیرش فیلم در اسکار، اکران فیلم در داخل کشور سازندهاش است. دوم فیلمهایی که با وجود شایستگی نماینده ایران برای اسکار نشدند. حداقل برای من، مشخص نیست دقیقا چه نهادی باید نماینده ایران به اسکار را معرفی کند. درباره نماینده شدن جداییهم ارشاد زیر فشار بینالمللی و داخلی پذیرفت. اول اعلام کردند پنج کاندیدا برای نماینده شدن اسکار2012 وجود دارد و یک هیئت تشکیل دادند تا برسی کند اما تمام رقبا[!] نفرستادن فیلمی غیر از جدایی را فرصت سوزی دانستند. از طرف دیگر اسکار رسما درخواست کرده بود جدایی نادر از سیمین را به عنوان نمایند به این جشنواره فرستاده شود. و سوم هم شرایط سیاسی زمان که یا اجازه نمایش جهانی را به فیلمهای ایرانی نمیداد یا این که شرکتهای بزرگ پخشکننده از فیلمهای ما حمایت نمیکردند. جدایی بعد از اکران اول در جشواره برلین جایزه بزرگ این جشنواره را گرفت و بعد از اکران موفق این فیلم تلخ اجتماعی در نوروز با اختلاف کم دومین فیلم پرفروش بعداز یک فیلم دولتی کمدی-سیاسی شد. اکران خارجی این فیلم با شرکت بزرگ سونی کلاسیک چهره جهانی به این فیلم داد و در نهایت قدیمی ترین جایزه سینمایی جهان با بیشترین رایدهند تخصصی را به خود اختصاص داد. برای همین با اجازه اصغر آقا این فیلم را به فیلمهای ایرانی که میتوانستند اما شرایطاش را پیدا نکردند تقدیم میکنم. دست تهیهکننده، کارگردان و نویسنده کاربلد ایرانی، اصغر آقای فرهادی، درد نکند.
جایزه را تقدیم میکنید!؟
اولا که گفتم با اجازه
دوما اصغر به ما تقدیم کرده بود دیگه. من هم بخشی از ملتم و منم به اونا تقدیم کردم
خب حالا عب نداره،کیسه خلیفهس دیگه