ایستگاه رفته

گاهی تند٬ گاهی آهسته٬ هرگز نباید ایستاد

ایستگاه رفته

گاهی تند٬ گاهی آهسته٬ هرگز نباید ایستاد

مدیوم شات منهای بیگ کلوز آپ

دستانت را دیدم که به سینه می درخشید. طلایی سفت‌اش، سفت کرده بود دریچه‌ی قلبم که نزد یک لحظه برای تنم. 

سانسور تنم دریچه را باز کرد و مرا به آینده برد!