همهی انسانها مشکلاتی دارند. تعین مقیاس هر مشکل با خود فرد است. اما فکر میکنم به اندازهی ظرفیت پذیرش مشکلات، هر فردی مشکلات خودش را بزرگ یا کوچک میبیند. اما مشکلات به وجود آمده هر انسان به میزان ظرفیت اوست. منظور من از ظرفیت در اینجا میزان کنشگری هر فرد در زندگی فردی و اجتماعی خود است. هر فردی به میزان توانایی ذهنی و درک خود و اطرافاش رفتارهایی میکند و تاثیر در زندگی فردی و اجتماعی خود و دیگرانی دارد. او هرچه بیشتر عمل کند و واکنش بیشتری از خود نشان دهد درگیر مشکلات بیشتری میشود. فکر میکنم این گونه افراد انسانهای مسئولیت پذیری هستند که نسبت به بداخلاقی، ظلم و رنج خود و اطرافیان دست به اقدامات اصلاحی میزنند. اما اگر کسی تنها درگیر زندگی روزمره خودش باشد مشکلات بسیار کمتری دارد. حساس بودن نیز یکی از دلایل بزرگ بینی مشکلات است. اگر فردی روی هر رفتاری حساس باشد و بخواهد بر اساس این رفتارها آینده را پیشبینی کند و برای جلوگیری از اتفاقاتی که دوست ندارد رخدهد دست به رفتاری بزند، باز مشکلات بزرگی برای خود ایجاد کرده است. زندگی روزمره کمترین مشکلات را برای هر فرد میآفریند. اما آیا ما خودمان زندگی روزمره را انتخاب میکنیم؟ آیا زندگی درگیر بر ما تحمیل میشود؟ چگونه میتوانیم زندگی روزمره داشته باشیم؟
این پرسشهای من درباره زندگی است اما پیش از آن نظر من درباره مشکلات بیان شد. دوست دارم جایی با کسانی بنشینم و درباره زندگی درگیر و زندگی روزمره، مشکلات بزرگ مشکلات کوچک بحث کنم. از طرف دیگر دوست دارم این موضوع که میتوان در هر شرایطی زندگی سخت و پر از مشکل را به روزمرهای بیدردسر تبدیل کرد را به چالش بکشم. ایکاش کمی بیشتر وقت داشتم. همین دیروز فیسبوک را بستم و حالا سریع باید بروم چرا که تنها نیمساعت برای آپ کردن وقت دارم. اگر مرا میخوانید برایم کامنت بدهید.