ایستگاه رفته

گاهی تند٬ گاهی آهسته٬ هرگز نباید ایستاد

ایستگاه رفته

گاهی تند٬ گاهی آهسته٬ هرگز نباید ایستاد

چرا کسی مثل من نیست؟

حالم از آدم‌ها بهم خورده

نظرات 2 + ارسال نظر
کیمیا یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:54 http://nonesexual.wordpress.com

میشه یه چیز بد بگم؟
بیلاخ.
اما باهات حرف میزنم درموردش.

حالا که باهام حرف زدی دربارش چی فکر می کنی؟
البته که تو درست فکر کردی
آره...
بیلاخ!
بیـ...لاخ!

کیمیا جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:52 http://nonesexual.wordpress.com

من گزینه مناسبی هستم برا اینکه حالت ازم بهم بخوره، چون کسی نیستم که عاشقش باشی. پنهانکاری، دورویی و دروغگویی 3تا مقوله متفاوت هستن و تو به زعم اینکه من مرتکب اولی شدم 2تای دیگه رو هم بهم نسبت دادی. تو میتونی دروغگویی و دورویی رو تو رذیلتهای اخلاقی جا بدی اما پنهانکاری رو نه، چون از نظر اخلاقی فی ذاته بد نیست. اون 2تا ذاتا و نفسا بد هستن و حتی اگه تو یه سری موقعیت ها درست و بجا باشن نسبی بودن ذاتشون رو تغییر نمیده. اما پنهانکاری فی ذاته ،بد نیست و اگه کسی از گفتن حقیقت اجتناب کنه ولی دروغ هم نگه نمیشه اون رو یه آدم بد دونست! (دروغگویی، وقتیه که تو مثلا از من بپرسی:" تو پیتزا خوردی؟" و من پیتزا خورده باشم و بگم:"نه، من چلوکباب خوردم.")
فکر میکنم بتونی اینو با واقعیت موقعیتی که پیش اومده تطبیق بدی و منظورمو بفهمی. به هرحال من در مقابل احساسات منفی تو بی اراده م و نمیتونم تغییرش بدم.
بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد