ایستگاه رفته

گاهی تند٬ گاهی آهسته٬ هرگز نباید ایستاد

ایستگاه رفته

گاهی تند٬ گاهی آهسته٬ هرگز نباید ایستاد

ایستگاه یکم از خط دوم

پانزده سال داشتم که با سرویس وبلاگ‌نویسی پرشین‌بلاگ آشنا شدم. همان سال ها انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد و من اندیشه سیاسی خودم را پیدا کرده بودم. آن روزگاران اعتقاد داشتم من از نسل چهارم هستم و همه‌ی متولدین پس از جنگ آخر ایران تا ده سال بعد از آن (یعنی 2خرداد76) نسل چهارمی حساب می شوند. وبلاگ اولم نسل چهارم نام داشت و بر روی پرشین‌بلاگ بود اما چند پست بیشتر نداشت چرا که حذف‌اش کردم، دوباره بر روی بلاگفا یک نسل چهارم دیگری نوشتم. زمان زیادی نگذشت که آن وبلاگ را هم حذف کردم تا دوست خوبی را از دست نداده باشم. اما بعد از آن بود که ایستگاه رفته تاسیس شد. در آغاز نوشتن هایم خوب شروع کردم ولی در زمان انتخابات و بعد از آن کمتر به سراغ ایستگاه رفته‌ام رفتم. گاهی می‌نوشتم و گاهی چند ماه می‌گذشت تا یک پست آپ شود.

حالا امروز بعد از چند ماه که از تصمیم‌ام گذشته از شر این بلاگ‌فا‌ی لعنتی خودم را راحت کردم و به بلاگ‌اسکای آمده‌ام که روزگاری فیلتر شده بود و حالا آبرو مندانه‌تر ادامه می دهد. اگر بر روی بلاگ‌اسپات و ورد‌پرس ننوشتم به این دلیل بود که در ایران مسدود‌اند و دست‌رسی آسان مخاطبم برای من مهم است. قصد ندارم سیاسی بنویسم و تنها می خواهم اندیشه، روزگاران و احساسات‌ام نسبت به محبوبه‌هایم را در این وبلاگ بیان کنم. از آن جایی که سیب‌زمینی نیستم، می خواهم بیشتر در حوزه فرهنگی فعال باشم تا کمکی بشود برای نشر بیشتر آگاهی در جامعه ای که روزی می‌جوشد از یقین.